از فواید ماه رمضان و روزه داری اینکه با تحمل گرسنگی حال فقرا و گرسنگان را درک میکنیم

بعدش زخم معده و سنگ کلیه و صفرا میگیریم پس حال بیماران را هم درک میکنیم

بعد در اثر گشنگی عصبی و پرخاشگر میشیم حال دیوانه ها را هم میفهمیم

بعدشم دم افطار اينقدر ميخوريم كه به مرز تركيدن ميرسيم و حال پول دا را هم درك ميكنيم

ودر آخر موقع خواب از شدت زياد خوردن نميتونيم بخوابيم و تكون بخوريم كه حال باردارهارو هم درك ميكنيم

حالا هي بگيد فوايدش چيه



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 6 تير 1394برچسب:, | 6:3 | نويسنده : |

ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺭﺍﻩ ﻧــــــــــــــــــــﺪﺍﺭﺩ ﻫــــــــــــــــــــــــــﺮﮔﺰ !!!

ﻣــــــــــــــــــﺮﺩﻣﺎﻥ ﻣﯽ ﮔــــــــــــــــــــــــــــــــــــﻮﯾﻨﺪ ..

ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺭﺍﻩ ﻗﺸﻨـــــــــــــــــــــــــﮕﯽ ﺩﺍﺭﺩ ،

ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻧـــﺶ ﻫﻤﻪ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻭﻓﺎ !...

ﻭ ﻧــــــــﺪﺍﺭﺩ ﺭﺍﻫــــــــــﯽ ،

ﺑﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﻪ ﯼ ﺧــــــﺎﻣﻮﺵ ﺟـــــــﻔﺎ !!!

ﺣــــاﻝ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔـــــــﻮﯾﻢ ...

ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺭﺍﻩ ﻧـــــــــــﺪﺍﺭﺩ ﻫـــــــــﺮﮔﺰ !!!

ﺑــــــــــــــﻪ ﯾﻘﯿﻦ ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺍﮔــــــــــــــــــــﺮ ﺭﺍﻩ ﺩﺍﺷﺖ ...

ﺗﻮ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺑﺴﺘﻢ ﻭ ﭼﻘﺪ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﻧﮕﺎﻫﺖ

ﻫﺴﺘﻢ !!!

ﺑﺎﺯ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺗَﺮَﮎِ ﺳﺒﺰ ﻏﺮﻭﺭﻡ ﺍﺯ ﭼﯿﺴﺖ

ﻭ ﭼﺮﺍ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻝ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺗﻬﯽ ﺳﺖ !...

ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺭﺍﻩ ﺍﮔﺮ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﯽ ...



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 6 تير 1394برچسب:, | 5:29 | نويسنده : |

آدمهاييكه ميدانند چه ميخواهند را دوست دارم ! آدمهاييكه مرز دارند ، كه نه گفتن بلدند ،

كه ميتوانند بگويند چه چيز را ميخواهند و چه چيز را نميخواهند . آدمهاييكه تو را در ( هزار توي ابهام ) و حدث بزن

چه چيزي توي دلم دارم ، گرفتار نميكنند . ادمهاييكه مرزشان مشخص است زندگي را راحت ميكنند

نگاه ميكني و ميبيني همپوشاني مرزها بين تو و او چقدر است ، چيزي كه ميخواهد را ميشود به او داد.

و چيزي را كه ميخواهي ميتواني بگيري ! كه اگر نشد نه كسي احساس قرباني بودن ميكند، نه حس فريب دارد.

نه بار دين خويش را بر شانه ديگري ميگذارد ، آدمهاييكه مرز دارند غنيمتند ؛شفافييتشان شفافيت مي اورد

نه گفتنشان نه گفتن را آسان ميكند . خودشان هستند و ميگذارند خودت باشي .

بي قضاوت ؛ بي دلخوري ؛ بي رنج ؛ آدمهاييكه مي دانند چه مي خواهند ، دوستان خوبي ميشوند.....



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 1 تير 1394برچسب:, | 4:37 | نويسنده : |



تاريخ : شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, | 6:53 | نويسنده : |

دنيا به شايستگي هايت پاسخ ميدهد نه به ارزوهايت، پس شايسته ي ارزوهايت باش

چه بسيار انسانها ديدم تنشان لباس نبود،وچه بسيار لباسها ديدم كه درونشان انساني نبود

هر فردي بهترين هم كه باشد،اگر زماني كه بايد باشد ، نباشد ، همان بهتر كه نباشد.

هرگز منتظر فردايه خيالي نباش ،سهمت را از شاديهاي زندگي همين امروز بگير.

زندگي پانتوميم است ، حرف دلت را پيش كسيكه كس نيست به زبان آوري ، باخته اي

سكوت دوستي است كه هر گز خيانت نميكند.

در زندگيتان بدون هيچ طمعي خوبي كنيد، هر خوبي مانند بذري است كه اگر تو هم جا و مكان انرا فراموش بكني

روزيكه باران ببارد جوانه ميزند . پس مطمئن باشيد خوبي كردن به ديگران به وقتش به خودتان بر ميگردد



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 23 خرداد 1394برچسب:, | 14:41 | نويسنده : |
تاريخ : جمعه 22 خرداد 1394برچسب:, | 5:38 | نويسنده : |

ببخشید اینروزا کم پست میزارم.فک نکنین رفتیم تو ویلای شمالمون نه.دستم شکستهخندهدیروز اومدیم کیش جلو در ویلامون پورشه رو که پارک کردم حواسم نبود گوشی گلد اس ۶ام توش جا موند کنار استخر دلفینا با ایپد پیامای واتس اپو چک میکردم یادم افتاد رفتم گوشیو بیارم پام خورد به پایه میز بیلیارد لیز خوردم دستم شکست فهمیدین ما پولداریم یا بیشتر توضیح بدم؟



تاريخ : یک شنبه 17 خرداد 1394برچسب:, | 1:59 | نويسنده : |

براي اولين بار تو اين پست اهانت به اقوام آزاد شد

اقاي روحاني بنزينو ازاد كرد منم توهينو حالا هي بگين تو كشور ازادي نيست


يه ترك ميخ رو ميكنه تو سراخ پريز برق ميگيرتش به برق ميگه ول كن ولت كنم


دخترخالم گوشي مامانشو كه سه مليون قيمتشه گم كرده

بهش چيزي نگفتن كه روحيش خراب نشه

.

اونوخ من همسن اون بودم پاك كنمو گم ميكردم بابام با پادر ميوني بزرگاي فاميل تو خونه رام ميداد


به مامانم ميگم من بميرم چيكار ميكني؟

ميگه يه مراسمي برات بگيرم چشاي عمت دربياد


ديشب رفته بوديم مهموني بچه چهار پنج ساله برا مهمونا گيتار ميزد

.

ياد بچگي خودم افتادم با زير بغلم صداي (گ و ز ) در مياوردم برام دست ميزدن

نخند امكانات نبود ميفهمي؟


به بابام ميگم بميرم چيكار ميكني؟ ميگه يواش ميبرمت تو باغچه خاكت ميكنم تا يارانت قط نشه عاشق بابامم


به لره ميگن روز قيامت پل صراط از مو باريكتره از تيغ تيزتر. شما چطور رد ميشين؟

لره ميگه ما عشايريم اينورپل چادرميزنيم اصن من عاشق لرام . كسي نيست منو ببره تحويل داعش بده


الاغ گفت علف آبي است. گرگ گفت نه سبز رنگه. رفتن پيش سلطان جنگل(شير)وماجراي اختلاف را گفتند.

شير گفت گرگ را زنداني گنيد. گرگ گفت مگه علف سبز نيست؟

شير گفت سبزه ولي دليل زنداني شدنت بحث كردن با الاغه . (چه درس بزرگي)


شبنم خدا لعنتت نكنه با اون دوتا نظرت اول صبحي بد جور حالم گرفته شد



تاريخ : دو شنبه 11 خرداد 1394برچسب:, | 7:52 | نويسنده : |

..........................................................................

..................

.........................................................................

...................................

........

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.


ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 6 خرداد 1394برچسب:, | 21:2 | نويسنده : |



تاريخ : سه شنبه 5 خرداد 1394برچسب:, | 5:3 | نويسنده : |